شعر در مورد اسم اسماء
شعر در مورد اسم اسماء ، عکس نوشته و عکس
پروفایل تبریک تولد اسم اسماء همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که
حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد اسم اسماء
ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را ببافت جامع کل پردههای اجزا را
برای غیر بود غیرت و چو غیر نبود چرا نمود دو تا آن یگانه یکتا را
دهان پر است جهان خموش را از راز چه مانعست فصیحان حرف پیما را
به بوسههای پیاپی ره دهان بستند شکرلبان حقایق دهان گویا را
گهی ز بوسه یار و گهی ز جام عقار مجال نیست سخن را نه رمز و ایما را
به زخم بوسه سخن را چه خوش همیشکنند به فتنه بسته ره فتنه را و غوغا را
چو فتنه مست شود ناگهان برآشوبند چه چیز بند کند مست بیمحابا را
چو موج پست شود کوهها و بحر شود که بیم آب کند سنگهای خارا را
چو سنگ آب شود آب سنگ پس میدان احاطت ملک کامکار بینا را
چو جنگ صلح شود صلح جنگ پس میبین صناعت کف آن کردگار دانا را
بپوش روی که روپوش کار خوبانست زبون و دستخوش و رام یافتی ما را
حریف بین که فتادی تو شیر با خرگوش مکن مبند به کلی ره مواسا را
طمع نگر که منت پند میدهم که مکن چنان که پند دهد نیم پشه عنقا را
چنان که جنگ کند روی زرد با صفرا چنان که راه ببندد حشیش دریا را
اکنت صاعقه یا حبیب او نارا فما ترکت لنا منزلا و لا دارا
بک الفخار ولکن بهیت من سکر فلست افهم لی مفخرا و لا عارا
متی اتوب من الذنب توبتی ذنبی متی اجار اذا العشق صار لی جارا
یقول عقلی لا تبدلن هدی بردی اما قضیت به فی هلاک اوطارا
برای غیر بود غیرت و چو غیر نبود چرا نمود دو تا آن یگانه یکتا را
دهان پر است جهان خموش را از راز چه مانعست فصیحان حرف پیما را
به بوسههای پیاپی ره دهان بستند شکرلبان حقایق دهان گویا را
گهی ز بوسه یار و گهی ز جام عقار مجال نیست سخن را نه رمز و ایما را
به زخم بوسه سخن را چه خوش همیشکنند به فتنه بسته ره فتنه را و غوغا را
چو فتنه مست شود ناگهان برآشوبند چه چیز بند کند مست بیمحابا را
چو موج پست شود کوهها و بحر شود که بیم آب کند سنگهای خارا را
چو سنگ آب شود آب سنگ پس میدان احاطت ملک کامکار بینا را
چو جنگ صلح شود صلح جنگ پس میبین صناعت کف آن کردگار دانا را
بپوش روی که روپوش کار خوبانست زبون و دستخوش و رام یافتی ما را
حریف بین که فتادی تو شیر با خرگوش مکن مبند به کلی ره مواسا را
طمع نگر که منت پند میدهم که مکن چنان که پند دهد نیم پشه عنقا را
چنان که جنگ کند روی زرد با صفرا چنان که راه ببندد حشیش دریا را
اکنت صاعقه یا حبیب او نارا فما ترکت لنا منزلا و لا دارا
بک الفخار ولکن بهیت من سکر فلست افهم لی مفخرا و لا عارا
متی اتوب من الذنب توبتی ذنبی متی اجار اذا العشق صار لی جارا
یقول عقلی لا تبدلن هدی بردی اما قضیت به فی هلاک اوطارا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبا در مورد اسم اسماء
سخن به است که ماند ز مادر فکرت
که یادگار هم اسما نکوتر از اسما
شعر قشنگ در مورد اسم اسماء
چو اسم شمس دین اسما تو دیدی خلاصه او است در اشیاء تو دیدی
چه دارد عقلها پیشش ز دانش برابر با سری کش پا تو دیدی
منورتر به هر دو کون ای دل ز حلقه خاص او هیجا تو دیدی
به مانندش ز اول تا به آخر بگو آخر کی دیدهست یا تو دیدی
چه دارد عقلها پیشش ز دانش برابر با سری کش پا تو دیدی
منورتر به هر دو کون ای دل ز حلقه خاص او هیجا تو دیدی
به مانندش ز اول تا به آخر بگو آخر کی دیدهست یا تو دیدی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه در مورد اسم اسماء
بر هم درید پرده اسما و خوش برفت
اسما چو محو شد به مسما دراوفتاد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد اسم اسماء
اهل دانشگاهم
پیشه ام مشروطیست
روزگارم بس بد,تکه ای نانم نیست
خرده هوشی حتی
سر سوزن حسی
خوابگاهی دارم،از خرابه بدتر
هم کلاسی هایی،از خودم تنبل تر
و اساتیدی که،پشت جا استادی
پای تابلو حتی
در همه حال آنها
روی اعصاب منند
دانشجو هستم
نمره هایم همه از۱۰کمتر
جزوه هایم ناقص
خستگی ها بسیار
خواب،آرامش من
نمره را با کمک،بچه ها میگیرم
همه اعضای کلاس هم متوجه شده اند
من کلاسم را وقتی هستم،که اگر باز نباشم حذفم
من کلاسم را،پی خواهش های،دوستانم سر صبح
بهر دیدار مجدد با،دوستان خواهم رفت
اهل دانشگاهم
رشته ی من عالی,آزمایشگاه است
گاه گاهی اینجا،سمپلر یار من است
میکروسکوپ با من،حس غربت دارد
اسپکتوفتومتر هم حتی
در پی هر کوییز،رعشه در جان من است
مثل سانتریفیوژ،در درون میلرزم
چه خیالی چه خیالی میدانم
بامن استاد لج است
کشت من بی کلونیست
او دیه(OD)زندگیه من منفیست
نصف درسهایم را،خواهم افتاد این ترم
اهل دانشگاهم
پیشه ام مشروطیست
روزگارم بس بد,تکه ای نانم نیست
خرده هوشی حتی
سر سوزن حسی
خوابگاهی دارم،از خرابه بدتر
هم کلاسی هایی،از خودم تنبل تر
و اساتیدی که،پشت جا استادی
پای تابلو حتی
در همه حال آنها
روی اعصاب منند
دانشجو هستم
نمره هایم همه از۱۰کمتر
جزوه هایم ناقص
خستگی ها بسیار
خواب،آرامش من
نمره را با کمک،بچه ها میگیرم
همه اعضای کلاس هم متوجه شده اند
من کلاسم را وقتی هستم،که اگر باز نباشم حذفم
من کلاسم را،پی خواهش های،دوستانم سر صبح
بهر دیدار مجدد با،دوستان خواهم رفت
اهل دانشگاهم
رشته ی من عالی,آزمایشگاه است
گاه گاهی اینجا،سمپلر یار من است
میکروسکوپ با من،حس غربت دارد
اسپکتوفتومتر هم حتی
در پی هر کوییز،رعشه در جان من است
مثل سانتریفیوژ،در درون میلرزم
چه خیالی چه خیالی میدانم
بامن استاد لج است
کشت من بی کلونیست
او دیه(OD)زندگیه من منفیست
نصف درسهایم را،خواهم افتاد این ترم
اهل دانشگاهم
اسما کریمدادی
بهترین شعر در مورد اسم اسماء
علم اسما اعتبار آدم است
حکمت اشیا حصار آدم است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زیباترین شعر در مورد اسم اسماء
چو اوست معنی عالم به اتفاق همه
بجز به خدمت معنی کجا روند اسما
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جدیدترین شعر در مورد اسم اسماء
چیست آدم مفرد کلک دبیرستان رب
کاینهمه اوضاع اسما راست ترکیبش سبب
شعر درباره اسم اسماء
در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم
بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسما کن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبا درباره اسم اسماء
اسما همه در پرده ناموسی انسان
خود را بزبانی که نشد فهم ستودند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر قشنگ درباره اسم اسماء
چو اسم شمس دین اسما تو دیدی
خلاصه او است در اشیاء تو دیدی
شعر عاشقانه درباره اسم اسماء
هزار و یک مقام آنجا، اگر چه بگذری،
لیکن ز حد جمله اسما تجاوز کرد نتوانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره اسم اسماء
بیار معنی اسما تو شمس تبریزی
در آسمان چو نه ای تا چه آسمان داری
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بهترین شعر درباره اسم اسماء
دل ست تخته پرخاک او مهندس دل
زهی رسوم و رقوم و حقایق و اسما
زیباترین شعر درباره اسم اسماء
همه عالم طلسماتند و اسما گنج و ما خازن
از آن هر کنج ویرانه به گنج او بود معمور
No comments:
Post a Comment