Monday 13 January 2020

شعر در مورد جشن خودکار ، متن و شعر جشن خودکار کلاس سوم و چهارم ابتدایی

شعر در مورد جشن خودکار

شعر در مورد جشن خودکار ، متن و شعر جشن خودکار کلاس سوم و چهارم ابتدایی
شعر در مورد جشن خودکار ، متن و شعر جشن خودکار کلاس سوم و چهارم ابتدایی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد جشن خودکار

آقا اجازه هست:
با مداد بنویسم؟
خودکارم،
راشیتیسم گرفته!
ساچمه اش ورم کرده
میله اش سیاه شده و
پوسته اش، زرد!؟…
خودکارم را،
به درمانگاه غیر انتفاعی
منتقل کنید!؟
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد جشن خودکار کلاس سوم

مداد خوب و نازم
از تو که بی نیازم
خسته شد ی عزیزم
تویی مهرم رازم
بدان که هر محصل
قدر تو رو می دونه
سه سال زحمت کشیدی
چه سختی ها که دیدی
برای درس و مشقم
کارو به جون خریدی
دیگه نمی تراشم
تورا ای مهربانم
خودکار یار جدیده
بابام اونو خریده
از حالا تا همیشه
بدون اون نمی شه
یه روز جشن مداد بود
امروز هم جشن خودکار
یه روز جشن مداد بود
امروز هم جشن خودکار

شعر در مورد جشن خودکار

مدادخوب ونازم ازتوکه بی نیازم
خسته شدی عزیزم تویی محرم رازم
بدان که هرمحصل قدرتورومیدونه
چندسال زحمت کشیدی
چه سختی هاکه دیدی
برای درس ومشقم
کاروبه جون خریدی
دیگه نمی تراشم
تورا ای مهربانم
خودکاریارجدیدم
بابام اونوخریده
ازحالاتاهمیشه
بدون اون نمیشه
یه روزجشن مدادبود
امروزهم جشن خودکار
⇔⇔⇔⇔

شعر کودکانه در مورد جشن خودکار

خودکار آبی
تنها خورشیدی
که برف
کاغذهای سفید دفترم را
آب می کند
حتی
در این فصل یخ بسته ی خزان
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد جشن خودکار

گویی سر به خانه رسیدن ندارد این
زاغ سیاه قصه تکرار خسته ام
با خون خود نوشته ام اینبار قصه را
از کهنگی آبی خودکار خسته ام …

شعر درباره جشن خودکار

ترد و تازه مثل بوی تند کاغذهای کاهی
فس‌فس خودکار بیکی می‌نویسد از تو گاهی
صبر ایوبی ندارد می‌نویسد تند و سنگین
از جدالی ناگزیر از ماجرای تنگ و ماهی
⇔⇔⇔⇔

شعری درباره جشن خودکار

به من مینگرد از دور
آن خودکار پر اسرار
سلامم می کند شاید
خطابم میکند انگار
گمانم حرف ها دارد
که من بر ورقش آرم
گمانم رازها دارد
که پنهان نقش بنگارم
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه در مورد جشن خودکار

خودکار اگر
عطر تو را می فهمید
خودکار اگر
اشک از گوشه ی چشمت می چید
خودکار اگر
گاهی نگاهی می کرد
امروز
به جای او
خدایی بودم
هر لحظه برای تو
دوایی بودم
خودکار اگر کمی می فهمید
امروز برای عشق
صدایی بودم ….

شعر زیبا در مورد جشن خودکار

احساس می کنم
که من خودکاری نانوشته ام
جوهری خموش،
پنهان در ضمیر من
شعری بدون قافیه،
تنیده بر لبان من
سنگینی دلم ،
در سایه سار تن
⇔⇔⇔⇔

شعر کودکانه درباره جشن خودکار

چه دردی داشت
خودکار آقا معلم
لای انگشتام
وقتی که سرمشق دیروز رو
امروز فراموش کرده بودم بنویسم.
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی جشن خودکار

تاکلاس سوم ای همراه من
ای مداد تازه یا کوتاه من
باتوگشتم من نوشتن رابلد
ای مقامت را خدا بالابرد
تو همیشه ارجمندی پیش من
آشنایی مثل قوم وخویش من
سال اول خیلی فصل کاربود
گرنبودی یارکارم زاربود
هی تراشیدم نوشتم باتو آب
تاشدم من باسواد ای یارناب
پاک کن بودوتوبودی وتراش
سالهای سال با من درتلاش
دوستانی نازبودیم بی کلک
جهل را باهم فرستادیم درک
هم نوشتم باتو املاء هم حساب
هم نوشتم توی دفترهم کتاب
زیراملاء وحساب آخرین
خانوم خوبم نوشت صدآفرین
حال دیگرمی رسد خودکارمن
می شودکم باتو دیگر کارمن
پس خدا حافظ مداد نازمن
همره زحمت کش وهمرازمن

شعری درباره ی جشن خودکار

خودکار،
از جدایی ها گفت
از دورویی پژمرد
از جدایی مرد!
از سیاهی تب کرد
از تباهی نالید!
از غم، جوهرش را می خورد!
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه درباره ی جشن خودکار

خودکار من
زمان سرودن برای تو
از فرط ناتوانی
وصف تو پس زدست
⇔⇔⇔⇔

شعر زیبا درباره ی جشن خودکار

خودکار،
خوب کار می کرد
بی آنکه به او می گفتند
بی آنکه از او می خواستند
از روی شرف می خندید
تا آنکه رمق هایش مرد! …

شعر در مورد جشن خودکار

خودکار بیک،
دفتر سپید کودکی
آن نوشته های روی میز
خط کشی به روی دفترٌ….
چکه می کند ستاره ها
تیرها و قلب ها
گٌر گرفته خاطرات کودکی
خاطراتِ….نیمکت
آن خر است و این….وای
همکلاسیِ کنار دست
دفترِ خیال را نبند
دختری،در انتظار هست
من چه کرده ام،با تو کودکی
خنده ات چه تلخ شد
آه…رنگ تو چرا پرید
خودکار نازنین بیک

No comments:

Post a Comment